۱۳۸۶ اسفند ۱۹, یکشنبه

زندگی از نگاه حشرات (POST 113)


زندگي از نگاه حشرات آيا حشرات آنچه را که ما مي بينيم ، مي بينند؟ آيا آن بويي که ما استشمام مي کنيم آنها هم استشمام مي کنند، يا آن غذايي که آنها مي چشند نزد حس چشايي ما همان مزه را دارد.
گلها براي حواس پنجگانه ما انسان ها، جذابيت فراواني دارند و اين ، يکي از بهترين حوادثي است که در مسير تکامل جانداران رخ داده است. ظاهر گلها شاعران را به وجد مي آورند و رنگ گلها الهام بخش هنرمندان است. بسياري از مردم دوست دارند خودشان را در عطر گلها غرق کنند. يکي از راههاي درک اساس زيست شناختي زيبايي گلها از طريق کشف روشهاي حسي حيواناتي است که جذب گلها مي شوند، حشرات يکي از اين جاندارانند. سر، جان لابوک نماينده مجلس انگلستان و طبيعيدان مستعد و دست پرورده چارلز داروين يکي از اولين کساني بود که وارد دنياي عجيب حشرات و با برخي از حواس آنها آشنا شد. او سال 1883 ميلادي ثابت کرد مورچه ها نسبت به نور فرابنفش که براي ما غيرقابل رويت است ، واکنش نشان مي دهند.از آن زمان به بعد جانورشناسان اطلاعات زيادي درباره ساختار اندامهاي حسي حشرات جمع آوري کرده اند، اما معمايي که لابوک را گيج کرده بود، هنوز باقي است ؛ آيا حشرات آنچه را که ما مي بينيم ، مي بينند؟ آيا آن بويي که ما استشمام مي کنيم آنها هم استشمام مي کنند، يا آن غذايي که آنها مي چشند نزد حس چشايي ما همان مزه را دارد.رفتار حشرات را نمي توان صرفا با معيار ادراک حسي انساني تفسير کرد و هر نتيجه اي درباره چگونگي ادراک حشرات از محيط اطرافشان به اعتبار علمي فراواني نياز دارد و حتي گاهي در اين راه بايد به اعماق مغز زنبور يا پروانه سفر کرد. برخلاف چشمان انسان که با يک عدسي تصويري را روي هزاران گيرنده نوري شبکيه متمرکز مي کند و از اين طريق تصويري يکدست و واحد در اختيارمان مي گذارد، چشمان حشرات مرکبند و از تعداد زيادي عناصر مجزا به نام اوماتيد يا (Ommatidia) تشکيل شده اند.هر کدام از اين عناصر يک عدسي دارند که نور را روي صفحه اي از رنگدانه هاي حساس نوري متمرکز و پيامهاي مجزايي را به مغز حشره ارسال مي کنند. تا آنجا که اطلاع داريم اين علايم به تصويري يکپارچه و مجزا تبديل مي شوند که قدرت تفکيک پذيري جزييات در آن بستگي به تعداد عناصر اوماتيديا دارد. در مورچه ها اغلب کمتر از 20عنصر اوماتيديا وجود دارد. تصوير حاصل از اين عناصر در مغز مورچه تصويري است سايه نما (ضد نور) و تار که لکه هايي از نور با شدت (کنتراست ) متفاوت در آن ديده مي شود. زنبورها چند صد اوماتيديا در هر چشم دارند که با آن جزييات بيشتر و بهتري را مي تواند شاهد باشند. ايجاد توازن بين اوماتيدياها براي تفکيک پذيري تصويري محدود، توانايي حيرت انگيزي است که با آن مي توان حرکات هر شي را که در ميدان ديد حرکت مي کند، دنبال کرد و البته اين اشيا به نوبت از سوي هر اوماتيديا رديابي مي شوند. به اين توانايي ، بينايي رقصان مي گويند که بسيار کارآمد و پيشرفته است.هر گاه حشرات از شکارچيان مي گريزند، اين نوع بينايي برايشان امتياز شاخصي خواهد بود و اين امتياز است که کشتن حشرات را بشدت سخت مي کند. هر حرکت ناگهاني تهديدي براي مرگ از جانب حشره محسوب مي شود و در اين لحظه تصويري رقصان به تعداد زيادي اوماتيديا ارسال مي شود و از اين زمان فرار حشره آغاز مي شود. اين توانايي مي تواند قدرت سنجاقک ها را در به دام انداختن طعمه شان در حين پرواز توجيه کند. سنجاقک ها با وجود چشماني مرکب که سرشان را با 20 هزار اوماتيديا پوشانده است مي توانند چنين قابليتي را از خود به نمايش بگذارند. اين چشمان مرکب نزديک 360 درجه ميدان ديد در اختيار آنها قرار مي دهد تا طعمه شان را براحتي به دست آورند. حشرات قادرند اشکالي را با درجات مختلف وضوح مشاهده کنند. همچنين توانايي منحصري دارند که با آن مي توانند حرکات را دنبال کنند ؛ اما دنياي آنها چه رنگي خواهد بود؟ رنگهايي که حشرات مي شناسند، تحت تاثير توانايي آنها در تشخيص نور فرابنفش است. براي مثال يک تکه چوب گل شقايق نعماني (آنمون) تمام رنگهاي طيف بصري ما را منعکس مي کند که در روش ادراک بصري ما اين رنگها با هم ترکيب مي شود و تشکيل رنگ سفيد را مي دهند. اما در بسياري از حشرات که نور فرابنفش را مشاهده مي کنند تشخيص رنگ قرمز ناممکن است. در اين حال در طيف بصري تغيير يافته آنها رنگ سفيد انساني هم جايي ندارد. براي آنها گلهاي سفيد که در ايران هم زياد ديده مي شوند، شقايق هاي جنگلي ، گندمک ها (در ايران ده گونه گياه علفي دارد) و آميلي فرها (گياهي چتر مانند) همگي يک رنگ دارند. ما تنها مي توانيم مدلهاي قريب به يقيني درباره اين که حشرات چه رنگهايي را در مقايسه با روش بصري ما مي بينند، بزنيم. رنگ بنفش انساني براي مثال ترکيبي از رنگ قرمز و آبي که دو انتهاي مقابل طيف بصري ما به شمار مي آيد، بين زنبورها معنايي ندارد. رنگ بنفش زنبوري که معادل طيفي رنگ بنفش انساني است ، ترکيبي است از رنگهاي مختلف در ابتداي طيف نوري که در محدوده چشمان زنبور قابل شناسايي است. اين بنفش زنبوري ترکيبي از نور فرابنفش و رنگ زرد و شايد اندکي زرد مايل به سبز است. اين امکان وجود دارد که برخي حشرات بينايي رنگي بهتري از ما داشته باشند.وجود ردياب هاي رنگي متعدد در چشمان حيوانات ، براي داشتن بينايي رنگي لازم است. اين ردياب ها بايد عناصر گيرنده نوري حساس به طول موجهاي مختلف داشته باشند. براي آن که بدانيم در نظر يک زنبور، رنگ و ظاهر گل چقدر متفاوت است بايد با استفاده از پالاينده گذريووي UV (transnitting fihterr) به عکاسي از گلها بپردازيم.براي اين کار گلي را در نور قرار مي دهند و دوربين را به فيلم سفيد و سياه ( 400ASA کنتراست 400)مجهز مي کنند، با تنظيم لنز دوربين روي گل عکس گرفته مي شود.سپس جلوي لنز دوربين فيلتر مخصوص wratten 18A)kodak) را وصل مي کنند. اين فيلتر نورهاي مريي را پراکنده مي کند و اجازه عبور نور فرابنفش را مي دهد. ميزان نوردهي مناسب با آزمون و خطا به دست مي آيد. مثلا اگر هنگام عکاسي بدون اين فيلتر نوردهي 500/1 ثانيه است ، با فيلتر از نوردهي 4 ثانيه بايد استفاده کرد.از اين روش براي عکاسي از گلهاي پنجه برگ نقره ايTormentil، پنجه برگ چمن زاري Silverweed، آلاله انجيري ، کوکب کوهي و يا گونه هايي با گل زرد نظير پيربهارک يا پيربهاري استفاده مي شود. در اين گونه ها وسط گل تاريک و نور فرابنفش در اطراف و نوک گلبرگ ها منعکس مي شود. پس از آن گلهاي بنفشه و پامچال با الگوهاي غيرمنتظره اي براي عکاسي مناسبند. در عکسها رنگ زرد گلبرگ هاي پامچال خطوط تاريکي را به سمت مرکز شهد گل نشان مي دهند. با چشم غيرمسلح در اين مرکز شهد گل ، تنها رگبرگ هاي کمرنگ قابل مشاهده اند. در بنفشه ها خطوط راهنماي حشرات به سوي شهد گل ظاهرا هيچ نور فرابنفشي را جذب نمي کند و اين امکان وجود ندارد که آن را با ديگر گلبرگ هاي گلها مقايسه کنيم. همه اينها نشان مي دهند که هر تلاشي براي تفسير ارتباط بين حشرات و گلها نياز به دانستن تفاوت روش بصري انسان و حشرات دارد.

منبع : IRAN-TOURISM.IR



هیچ نظری موجود نیست: